کلیپ اجراییشا به زودی قرار میدهم
خیلی کار هیجان انگیز هست چندتا کاغذ به تماشاچی نشان میدهید بعد فوتش میکنی میشه اسکناس
هم کاغذ و هم اسکناس را میشه دست تماشاچی داد نگاه کنه
قیمت اموزش : 150 هزار تومان همراه با لوازم
کلیپ اجراییشا به زودی قرار میدهم
خیلی کار هیجان انگیز هست چندتا کاغذ به تماشاچی نشان میدهید بعد فوتش میکنی میشه اسکناس
هم کاغذ و هم اسکناس را میشه دست تماشاچی داد نگاه کنه
قیمت اموزش : 150 هزار تومان همراه با لوازم
پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت در محلات شهر، خرج تحصیل خود را بدست می آورد
یک روز به شدت دچار تنگدستی شد. او فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت. در حالی که گرسنگی سخت به او فشار میاورد، تصمیم گرفت از خانه ای تقاضای غذا کند. با این حال وقتی دختر جوانی در را به رویش گشود، دستپاچه شد و به جای غذا یک لیوان آب خواست. دختر جوان احساس کرد که او بسیار گرسنه است. برایش یک لیوان شیر بسیار بزرگ آورد. پسرک شیر را سر کشیده و آهسته گفت: چقدر باید به شما بپردازم؟ دختر جوان گفت: هیچ. مادرمان به ما یاد داده در قبال کار نیکی که برای دیگران انجام می دهیم چیزی دریافت نکنیم. پسرک در مقابل گفت: از صمیم قلب از شما تشکر می کنم. پسرک که هاروارد کلی نام داشت، پس از ترک خانه نه تنها از نظر جسمی خود را قویتر حس می کرد، بلکه ایمانش به خداوند و انسانهای نیکوکار نیز بیشتر شد. تا پیش از این او آماده شده بود دست از تحصیل بکشد. سالها بعد... زن جوانی به بیماری مهلکی گرفتار شد. پزشکان از درمان وی عاجز شدند. او به شهر بزرگتری منتقل شد. دکتر هاروارد کلی برای مشاوره در مورد وضعیت این زن فراخوانده شد. وقتی او نام شهری که زن جوان از آنجا آمده بود شنید، برق عجیبی در چشمانش نمایان شد. او بلافاصله بیمار را شناخت. مصمم به اتاقش بازگشت و با خود عهد کرد هر چه در توان دارد، برای نجات زندگی وی بکار گیرد. مبارزه آنها بعد از کشمکش طولانی با بیماری به پیروزی رسید. روز ترخیص بیمار فرا رسید. زن با ترس و لرز صورتحساب را گشود. او اطمینان داشت تا پایان عمر باید برای پرداخت صورتحساب کار کند. نگاهی به صورتحساب انداخت. جمله ای به چشمش خورد: همه مخارج با یک لیوان شیر پرداخته شده است. امضا دکتر هاروارد کلی زن مات و مبهوت مانده بود. به یاد آنروز افتاد. پسرکی برای یک لیوان آب در خانه را به صدا در آورده بود و او در عوض برایش یک لیوان شیر آورد. اشک از چشمان زن سرازیر شد. فقط توانست بگوید: خدایا شکر... خدایا شکر که عشق تو در قلبها و دستهای انسانها جریان دارد.
شوق دیدنت
امروز دوباره دیدمت ، چه حس و حالی داشتــــــــــــم
تا امروز واسه دیدنت لحظه شماری داشتـــــــــــــــــم
نمیدونم دوسم داری ، من که تورا دوســـــــــتت دارم
نمیدونم به فکرمی ، من که مدام به فکرتــــــــــــــــم
هنوزم یاده همون خاطره ها ، بارون ،تو چشمام میاره
با دیدنت ، خوشحالیام بال و پری، رو شونه هام میاره
هنوزم دلتنگی ها ، صدای شیون و گریه میــــــــــاره
نیمه شبا باد صبا ،صدای قشنگتو ،پیشم میــــــــــاره
هنوزم وجودتو ، یک تار مویــتو ، به همه دنیا نمیدم
برای بودن تو ، دیدن تو ، ثانیه ها را میشمــــــــارم
هنوزم قاصدکا خبر از تو میـــــــــــــــــــــــــــــــارن
گوشه گوشه خیابونا منو یاده تو میــــــــــــــــــــارن
مجــــــید بـــاقری
بـه کــویت با دل شــاد آمـدم با چـشم تـر رفـتم
بـه دل امــید درمـان داشـتم درمـانده تـر رفـتم
تو کـوته دستی ام می خواستی ورنه من مسکین
به راه عــشـق اگر از پـا در افـتادم به سر رفـتم
نـیامد دامـن وصلت به دستم هـر چه کـوشـیدم
ز کــویت عاقبت با دامـنی خـونین جگر رفـتم
حریفان هر یک آوردند از سودای خود سودی
زیـان آورده مـن بـودم کـه دنبال هــنر رفـتم
ندانستم که تو کی آمدی ای دوست، کی رفتی
به من تا مژده آوردند من از خود به در رفـتم
مرا آزردی و گفتم که خواهم رفت از کـویت
بلی رفـتم ولی هر جا که رفـتم دربـدر رفــتم
به پایت ریختم اشکی و رفـتم در گذر از مـن
ازین ره بر نمی گردم که چون شمع سحر رفتم
تو رشک آفتابی ، کی به دست ســایه می آیـی
دریـغا آخـر از کـوی تـو با غـم هـمسفر رفـتم
هوشنگ ابتهاج ( سایه )
هدیه ای دست ساز برای کسانی که دوستشان دارید به هر اسمی
قیمت : 20هزار تومان
دختره که از دوست دارم های هرشب پسره خسته شده بود
شب بدون اینکه اسشو باز کنه خوابید
فرداش مادر پسره بهش زنگ زد و گفت :پسرم مرده!
دختره با چشمای پر از اشک اسشو باز کرد
پسره نوشته بود:
((سلام تصادف کردم به زور خودما رسوندم جلوی خونتون بیا بیرون واسه آخرین بار ببینمت
<<دوستت دارم>> ))
متن آهنگ
بـغض یعنی گریه های بی صدای هر شبم
بـغض یعنی بی صدا آتیش می گیرم تو تبم
بـغض یعنی نیستی کنار قلب خستم
بـغض یعنی نیستی دیگه تو خونه ی من
یعنی نیستی دیگه دیوونه ی من
ببین به گل نشستم
بغض یعنی اینکه باید با تنهاییام من بسازم
یکی برندست تو این بازی که تویی و من محکومم که ببازم
بغض یعنی اینکه باید دیوونه شم از رفتن تو
بغض یعنی اینکه باید من ببینم رفتنت رو
رفتنت رو
از گریه های من چی میشه حاصلت
زخمی شده نگام، سنگی شده دلت
انگار حرف من رو تو اثر نذاشت
این بغض گریه شد اما ثمر نداشت
بغض یعنی اینکه باید با تنهاییام من بسازم
یکی برندست تو این بازی که تویی و من محکومم که ببازم
بغض یعنی اینکه باید دیوونه شم از رفتن تو
بغض یعنی اینکه باید من ببینم رفتنت رو
رفتنت رو
متن آهنگ
بهت پیله کردم نمی مونی پیشم
نه می میرم اینجا نه پروانه میشم
از عشق زیادی تو رو خسته کردم
تو دورم زدی خواستی که دورت نگردم
بازم شوری اشک لب های سردم
من این بازی و صد دفعه دوره کردم
نه راهی نداره گمونم قراره
یکی دیگه دستام و تنها بزاره
دیگه توی دنیا به چی اعتباره
کسی که براش مردی دوست نداره
من و بغض و بارون سکوت خیابون
دوباره شکستم چه ساده چه آسون
به پاتم بسوزم تو شمعم نمیشی
تو هوای دنیای ماتم نمیشی
غرورت گلوم به هق هق کشیده
آدم که قسم خوردش دق نمیده
من و تو یه عمره دو تا خط صافیم
شده عادت ما که رویا ببافیم
بشینیم و عشق به بازی بگیریم
واسه زندگی کردن هامون بمیریم
چه سخته تو تنهایی شمرمنده.میشیم
ما قهرمانیم و بازنده میشیم
مثل عصر پاییزیه رنگ و رومون
واسه خیلیا خاطرست آرزومون
دیگه توی دنیا به چی اعتباره
کسی که براش مردی دوست نداره
من و بغض و بارون سکوت خیابون
دوباره شکستم چه ساده چه آسون
به پاتم بسوزم تو شمعم نمیشی
تو هوای دنیای ماتم نمیشی
غرورت گلوم به هق هق کشیده
آدم که قسم خوردش دق نمیده
مثل عصر پاییزیه ، مثل عصر پاییزیه ،مثل عصر پاییزیه
متن آهنگ
من تو نبودت جز اشک و حسرت جز گریه کردن کاری ندارم
بی تو نمیشه ، بی تو نمیخوام حتی یه روزم دووم بیارم
بی تو چجوری با خاطراتت ، روزا و شبها رو بگذرونم
خاطره هامون از خاطرت رفت ، اما هنوزم دلتنگشونم
“من ، بی تو نابودم ببین زندم ولی دنیای من مرده
تو ، دنیای من بودی ولی دوریت منو از پا درآورده”(دو بار)
میترسم از این فکری که پُرشد از این سکوت و تنهایی و درد
کاش بعد یک عمر عادت به این درد این زخم کهنه سر وا نمی کرد
این کوله بار تنهاییا که سنگینی کرده باز روی شونم
باز با خیالت تاوقتی زندم رو دوش خستم هی می کشونم
“من ، بی تو نابودم ببین زندم ولی دنیای من مرده
تو ، دنیای من بودی ولی دوریت منو از پا درآورده
دانلود اهنگ مهمون من باش مازیار فلاحی و محمدرضا علی مردانی
متن آهنگ
بزار عود روشن کنم یکم هوا عوض بشه
شاید آروم بگیرم حس بکنم که وقتشه
مهمون من باش و تنهایی تو قسمت کن
میتونی چند دقیقه نگاه تو چشمام نکنی
حواست به من باشه هرکاری میخوام نکنی
یکمی حالم بده ، قلبم داره تند میزنه
بذار نور و کم کنم اینجا زیادی روشنه
یه چیزی میخوام بگم بدجوری دلشوره دارم
آخه تا کی میتونم که حرفمو نگه دارم
اگه بگم دوست دارم قول میدی به کسی نگی
میتونی که رازمو به هرکی میرسی نگی
مهمون من باش و، مهمون من باش و
بزار عود روشن کنم یکم هوا عوض بشه
شاید آروم بگیرم حس بکنم که وقتشه
اما نه ، دلشوره دارم
مهمون من باش و تنهایی تو قسمت کن
اهنگ درخواستی
متن شعر آهنگ ناصر صدر به نام حس خوب
تا دستات توی دستامه
کنارت وقتی میشینم
یه آرامش به من میده
که تو خوابم نمی بینم
چه حس خوبیه وقتی تورو حس میکنم پیشم
تو چشمام خیره میمونی تو چشمای تو گم میشم
…
یه حس خوبی من دارم از اینکه پیش من هستی
چشات حرف میزنه با من میدونم دل به من بستی
♫♫♫
پرم از عشق تو شاید تو هم این حس و میشناسی
من از چشم تو میخونم تو هم درگیر احساسی
نگیر از من نگاهی که اینقد وابسته ی اونم
تصور کردنش سخته بدون تو نمی تونم
مفاهیم و واژه های تئاتری:
برای اینکه هنرجویان ارجمند بتوانند با مفاهیم مقدماتی تئاتر آشنا شوند در حد همان مقدماتی بعضی از واژه ها و مفاهیم اصلی مورد نیاز را برای آنان با زبان ساده بازگو می نمایم.
1- سن:محلی است که در آن نمایش از روی متن نمایشی تمرین و در نهایت اجرا می شود و اغلب بصورت سکوئی بالاتر از سصح دید تماشاچی و در برخی اوقات در میان آنها ساخته میگردد.
2- پرده: هر نمایش به قسمتهائی تقسیم می شود اگر هر قسمت با باز و بسته شدن پرده اعلام شود به هر قسمت یک پرده گویند.یک نمایشنامه می تواند یک پرده یا بیشتر باشد.
3- صحنه: قسمتی از نمایش را که از پرده کوچکتر است و با روشن و خاموش شدن نور اعلام می شود صحنه گویند.
4- آوانسن: بخش جلویی هر صحنه را که اغلب بصورت نیم دایره طراحی و ساخته می شود را گویند.آوانسن مهم ترین قسمت یک صحنه است و هر چند در برخی مواقع با تمهیدات تئاتری می توانیم بخش انتهائی صحنه را مهم نمایش دهیم مثلا با نورپردازی موضهی انتهای صحنه که اهمیت آنرا نشان می دهد اما حقیقتا مهم ترین بخش صحنه بدلیل نزدیکی با تماشاچی همان آوانسن است.
5- نویسنده: کسی است که بدلایل شخصی یا غیر شخصی متنی را برای اجرا یا ثبت در تاریخ می نویسد.این متن می تواند در قالب داستان کوتاه، رمان یا داستان بلند و نمایشنامه که از جمله متون اصلی ادبی هستند بگنجد.
6- کارگردان: وی کسی است که مسئولیت اساسی اجرای یک نمایش را از تدارک مراحل آغازین تا اتمام اجرارا برعهده دارد و مسئول مطالعه متن، انتخاب بازیگران،تقسیم نقش هاو…تامراحل دیگر نظیر طراحی جزئیات حرکات بازیگران و…می باشد.
7- بازیگر: کسی است که مسئول اجرای حرکات و … محوله توسط کارگردان به منظور ایفای یک نقش هنری است.
8- میزانسن: به مجموعه حرکاتی که یک بازیگر به طراحی و دستور کارگردان در صحنه اجرا می نماید می گویند.
9- دیالوگ: کلیه ی گفتگوهای دو یا چند نفره بازیگران در نمایش که معمولا با احساسات گوناگون همراه است دیالوگ می گویند.دیالوگ بیشتر بصورت برون گرا ادا می شود.
10- مونولوگ: مجموعه گفتگوها و زمزمه هائی که یک بازیگر با خود دارد و بصورت درون گرا ادا میگردد مونولوگ گویند.
11- میمیک چهره: به حرکات ریز چهره ی بازیگر اطلاق می گردد.
12- دکور: هر آنچه که در یک نمایش بعنوان ابزار صحنه در معرض دید تماشاچی قرار می گیرد دکور است و برای آن دو مسئولیت مهم طراحی دکور و ساخت و اجرای آن متصور است که دو وظیفه و سمت طراح دکور و سازنده دکور عناوین آن می باشند.فردی که کار دکور انجام میدهد دکوراتور نام دارد.
13- گریم: به عمل چهره پردازی بازیگران در نمایش گویندو دو مسئول طراحی گریم و اجرای آن برای گریم و چهره پردازی مقرر شده است که در اکثر مواقع در نمایش های آماتوری بصورت تخصصی طراحی و اجرا نمی شود.این عمل با استفاده از وسایلی میسر است که کار با هریک تخصص ویژه ای را می طلبد و نقش آن در نمایش بسیار بنیادی است.در نمایش های سطحی وآماتور از وسایلی شبیه ابزار های آرایش زنان مثل کرم سفیدکننده – مدادسیاه و قهوه ای- ماتیک های قرمز و قهوه ای و... استفاده می شود که تقریبا شکل بازیگران در چهره ی فرد نقاشی می شود!برای پاک کردن گریم قبل از شستن ضروری است با شیر پاک کن و پنبه گریم از چهره زدوده شود و سپس با آب و صابون شسته گردد.
14- افکت: به کلیه ی محیطی که ممکن بصورت زنده یا توسط دستگاه پخش صوت در نمایش اجرا گردد افکت گویندو صداهائی مثل رعد وبرق، خش خش خرد شدن برگ زیر پای بازیگر، شلیک گلوله، ترمز ماشین، زوزه ی حیوانات وحشی یا باد و… که در برخی نمایش ها لازم هستند می گویند.
15- نور: بدلیل اهمیت این مبحث آنرا به عنوان یک بحث نیمه تخصصی مطرح می نمایم.
از آنجائیکه نمایش در بیشتر اوقات در محلی سرپوشیده تمرین و اجرا می شود بحث نور یکی ار کلیدی ترین مباحث است که هر فرد تئاتری بایستی تا حدی با آن آشنا باشد.
تئاتر
نمایش های صحنه ای یا اصطلاحا تئاتر ، در آغاز تاریخ سینما بر روی این هنر جدید بسیار تاثیر گذاشت. برخی فیلم های اولیه فیلم هایی بودند که در آن از یک نمایش ، فیلم گرفته شده بود. در این حالت دوربین را در فاصله مناسبی از صحنه قرار می دادند و بدون اینکه دوربین هیچ حرکتی داشته باشد ، از صحنه فیلم می گرفتند. همچنین اولین بازیگران سینما ، بازیگران عرصه تئاتر بودند و نوع بازی جلوی دوربین ، همان نوع بازی های تئاتری بود. بعدها سبک بازیگری برای فیلم تغییر کرد و سبک بازیگری مختص سینما و هنر فیلم به دست آمد. امروزه هم بسیاری از بازیگران فیلم ها از تئاتر جذب سینما می شوند. به همین جهت ، بسیاری تئاتر و سینما را از یک جنس می دانند ، ولی تئاتر و سینما و نوع بازی در صحنه تئاتر با نوع بازی در برابر دوربین با وجود شباهت ها و برخی اصول مشترکی که با یکدیگر دارند ، عملا متفاوت از هم هستند.
بازیگری در سینما ، بر خلاف تئاتر که در آن بازیگر مستقیما با تماشاگر روبه روست ، از طریق حضور در برابر دوربین و به مدد تمهیداتی چون تدوین ، لبه صدا و امکانات دیگری صورت می گیرد که بر بازی بازیگر اثر خاصی می گذارد و ممکن است ، آن را تقویت و در مواردی تضعیف کند.
در سینما ، صحنه ها نما به نما فیلم برداری می شوند و حتی گاهی نماهایی که پشت سر هم فیلم برداری می شوند ، به همان ترتیبی که قرار است نمایش داده شوند ، نیستند ، بر خلاف تئاتر ، که بازیگران بازی پیوسته ای دارند که دارای همان ترتیب داستانی نمایش نامه است.
همچنین گاهی برای رسیدن به بازی مورد نظر کارگردان ، ممکن است ، یک نما پس از چند برداشت به نتیجه مطلوب برسد و مورد قبول واقع شود ، در حالی که در تئاتر امکان دوم برای بازیگر وجود ندارد. همه این مسائل موجب می شود که بازی بازیگر برای یک فیلم از حالت یکپارچه بازی تئاتری دور شود. در واقع این تکه تکه شدن بازی بازیگر ، مشکلات زیادی برای بازیگر ایجاد می کند و روی بازی او اثر می گذارد ، زیرا موجب می شود تا بازیگر نیز ، تداوم احساسی اش را از دست بدهد و برای رسیدن به احساس هر صحنه ، نیاز به تلاش بیشتری داشته باشد ، اما از طرف دیگر ، این مسئله یک فایده مهم دارد و آن این است که ، می توان بین برداشت های مختلف بهترین برداشت را انتخاب کرد و همچنین ، اشتباهات بازیگران را جبران کرد.
در سینما ، بازیگر باید جلوی دوربین بازی کند و معمولا فاصله چندانی با دوربین ندارد ، در نتیجه کوچکترین حرکت او برای بیننده محسوس است ، میکروفن های حساس هم قادرند آهسته ترین نجواهای او را ضبط کنند ، به این ترتیب در سینما شیوه به کار گیری بدن ، به ویژه اجزای صورت و صدا ، به شکلی مشابه نحوه بازی در تئاتر منتفی است و به سبکی متین تر و طبیعی تر برای بازیگری نیاز است. گرفتن ژست و حالت های تئاتری ، دیگر در سینما قابل قبول نیست زیرا ، بازی بازیگر را مصنوعی و اغراق شده جلوه می دهد ، در حالی که در تئاتر این خود اساس بازیگری برای تئاتر است
نمایشنامه:
نمایشنامه متنی است که نمایش از روی آن خوانده، تمرین و اجرا می شود و آن یکی از انواع متون ادبی است که برای نمایش تنظیم می شود. در آغاز نمایشنامه بعد از آوردن نام آن اشخاص نمایش یا شخصیت های نمایشنامه نام برده می شوندوسپس شرح مختصری از محیط داستان، سن وسال و قد و چهره ی اشخاص داده شده و بعد گفتگوی اشخاص آورده می شود. کارها و حرکات بازیگران داخل کروشه() و اگر حجم زیادی داشته باشد با حروف ریزتر چاپ می گردد. نمایش اغلب به چند قسمت تقسیم می شود و هر قسمت با پایین آمدن یا کشیدن پرده ای خاتمه می یابدو قسمت بعدی با بالا یا کناررفتن پرده شروع می شود، از این رو هر قسمت از نمایش را " پرده " گویند.
چگونگی آرایش هر پرده هم در ابتدای هر پرده می آید.
هر پرده هم ممکن است به قسمت های کوچکتری تقسیم شود که با روشن و خاموش شدن نور اعلام گردد که به هر قسمت یک " صحنه "گویند.
انواع نمایشنامه:
1- نمایشنامه کمدی: به نمایشنامه هائی اطلاق میگردد که موضوع داستان آن خنده آور، شاد و نشاط آور باشد
2- نمایشنامه درام:اگر موضوع داستان نمایشنامه چنان باشد که در آن اشخاص بازی تصاویر واقعی از زندگی را نشان دهند نمایشنامه درام خواهد بود.
3- نمایشنامه ملودرام:ممکن است درام مایه ای از کمدی نیز داشته باشد که در اینصورت به آن نمایشنامه ملودرام گویندکه گاهی این مسئله بصورت پایان خوش نمایش نمود می یابد.
4- نمایشنامه تراژدی:اگر نمایشنامه وقایع فوق العاده مصیبت بار و غم انگیز نظیر مرگ پدر، برادر،فرزند و …را نمایش دهد در زمره ی نمایشنامه های تراژیک یا تراژدی می گنجد.
5- نمایشنامه طنز:گاهی نمایشنامه های کمدی حاوی پیام نیز می باشندکه ممکن است تلخ و گزنده یا حتی سیاه نما هم باشند، این نمایشنامه ها طنز هستند.
6- نمایشنامه هجو:چنانچه نمایشنامه در بیان حالات کمدی یا طنز دردام مسخره کردن افراد یا موضوعات بیافتد نمایشنامه در زمره ی نمایشنامه های هجو شناخته می شود.
7- نمایشنامه لغو:نمایشنامه های طنز یا هجوی که بصورت بی بند وبار مسائل خانوادگی و غیر اخلاقی را مطرح نمایند در این دسته می گنجند.
نمایش:
نمایش در زبان فارسی ترجمه ی تئاتر است و آن هنری است که از چند هنر دیگر ترکیب یافته است. در نمایش بازیگران خود را به جای قهرمانان و اشخاص داستان می گذارندو وقایعی را که بر سر قهرمانان آمده است با حرکات و اعمال و گفتار خود یک به یک در روی صحنه مجسم می کنند. در نمایش از ادبیات، موسیقی، نقاشی و حتی حجاری و معماری و برخی هنرهای دیگر استفاده می شودبنابراین آن را کامل ترین هنرها می نامند.
نمایش در سراسر گیتی به اشکال مختلف متداول است و در بعضی از کشورها سابقه ی آن به زمانهای بسیار دور تعلق دارد.در ایران نیز نمایش از زمانهای قدیم متداول بوده است، نمایش حاجی فیروزنوروزی بازی و...از قدیم در عید نوروز برگزار می شده است. نمایشهای سوگواری، نقالی، تئاتر روحوضی، تعزیه و شبیه خوانی از دیگر اشکال نمایشی در گذشته بوده است.
اصل و منشا’ نمایشی را که اکنون در سرتاسر جهان رواج دارد به کشور یونان نسبت می دهند(هرچند که پیش از آن نیز نمونه هائی موجود بوده است) یونانیان قدیم خدایان متعددی داشتندو آنها را پرستش می کردندو در اوقات خاصی برای بزرگداشت یا پرستش آنها جشن هائی ترتیب می دادند. در این جشن ها نمایشهائی نیز برگزار می شد.محل نمایش اغلب دامنه ی تپه ای بود که میان آن فرو رفتگی داشت. سینه ی تپه را پله پله می کردندتا تماشاگران بر آنها بنشینندو در پایین، زمین مسطحی را به بازیگرا ن وگروه خوانندگان اختصاص می دادند. جمعیتی که برای نمایش در محل گرد می آمدند گاهی از بیست هزار نفرهم تجاوز می کرد.
نمایش در قرن پنجم پیش از میلاد به اوج عظمت و اعتلای خود رسیدو نمایشنامه نویسان بزرگی در این قرن ظهور کردند.
آشیل، سوفوکل و اوریپید بعنوان مبدعان نمایشنامه نویسی نوین گوهری را در تاریخ بشریت نهادینه کردند که امروزه با وجود پیدایش سینما و فیلم و نفوذ بی سابقه ی آن در همه ی کشورهای جهان، نمایش اهمیت و اعتبار خود را از دست نداده است و امروزه از جهت پرورش قوای ذهنی کودکان و نوجوانان ارزش جدیدی از نظر تربیتی پیدا کرده است.
اجزاء اصلی نمایش:
هنر نمایش دو جز اصلی دارد.
1- داستان(محتوی):داستان یا قصه یا محتوی همان حرفی است که نویسنده قصد دارد آنرا القا نماید.در حقیقت همان پیام نمایش است و بر دو نوع است:
الف:محتوای اصلی یا اورژینال که از تخیل خود نویسنده بر اساس واقعیت یا حتی غیر آن نشات می گیرد، نظیر روح داستانی حاکم بر بینوایان ویکتور هوگوکه برای اولین بار و توسط او مطرح شد.
ب:اقتباسی که همان شکل برگرفته شده از یک کار هنری انجام شده است. برای فهم مطلب تصور کنید هنرمندی از روی داستان ویکتور هوگو یک فیلم سینمائی بسازد.
2- ساختار دراماتیک(فرم):ساختار دراماتیک اساسی ترین عنصر در هر اثر هنری است و به این صورت تعریف می شود: ارائه اثر به بهترین وجه بگونه ای که بیشترین اثر را بر تماشاچی بگذارد.
رمز آن هم چیزی جز کسب دانش مربوط به ساختار دراماتیک نیست!بخش عمده ای از آن در حیطه ی علم می گنجد که باید در دانشکده های هنرهای دراماتیک کسب کرد یعنی زبان نمایش و راههای استفاده از تکنیک های تئاتری اما بخش دیگر آن به شناخت، شعوروآگاهی خالق اثر بستگی دارد که در قالب علمی نمی گنجد و بیشتر بعد هنری مد نظر است که بایستی با مطالعه مداوم در ارتقا این بینش کوشیدو قابل کسب در هر دانشکده ای نیست.
بازیگر:
بازیگر فردی است که برای ایفای نقش خاصی درفیلم انتخاب می شود بازیگر اززمانی وارد سینما شد که سینما از مرحله ی فیلمهای ساده و مستند که بیشتر افراد عادی درمقابل دوربین کارهای روزمره ی خود را انجام می دادند، به مرحله روایتگری ارتقاء یافت. بازیگر ابتدا به مفهوم کلی به کار می رفت، یعنی بازیگر می توانست درتئاتر و نیز سینما
بقیه را در ادامه مطلب ببینید
دانلود جدیدترین اهنگ مجید خراطها به نام 24 ماه
شاید بیشتر از من باهاش راحتی
شاید بیشتر از من باهات راحته
همش چشم براهم که شاید بیای
الان بیست و چهار ماه و چند ساعته
خودت وعده دادی خودت پس زدی
از اون روزی که رفتی کم طاقتم
نفهمیدی قلب من از چی پره
ازت بیست و چهار ماه ناراحتم
یه روز تشنه بودی واسه دیدنم
کی اومد که فلبت ازم سیر شد
دقیقا زمانی که وقتش نبود
من دلگیر شدم تو دلت گیر شد
توی موج رفتار سرد دوسال
نشستم که آب از سرم رد بشه
به من باشه که تا تهش تشنه ام
میرم تا نذارم برات ، بد بشه
میــــمیـــــرم بعد تو من میرم
جای تو از قلبم ، حقمو می گیرم
چقدر بگذره تا فراموش شی
چقدر خواهشم از سرت بپره
سوالم ازت اینه واضح بگو
چقدر مهربونه چیش از من سره
منو قانعم کن گام لا اقل
بگو چیش یه ذره شبیه منه
بدون راضی ام به تصمیم تو
اگه راضی میشی دلم میشکنه
همش حس میکردم تو پشت دری
نبودی در وا شدو بسته شد
با تکرار این لحظه بعد از دو سال
در خونه هم بی تو وابسته شد
دوست دارم اما دیگه بسمه
ازم کینه داری ازت دلخورم
اینم هدیه سال دوم گلم
با دستام تورو، دست اون میسپرم
میدونی چون که با احساسم
هر چی بدتر میشی
بازم روت حساسم
بی تابم با خیالت هرشب
ای دل کم طاقت توبه کن لامصب
ضعفم بودمهربونی کردن
هر دفعه میری تو
چرا من برگردم
میــــمیـــــرم بعد تو من میرم
جای تو از قلبم حقمو می گیرم
آخرین بار با تو گفتمو خندیدم
از یه همچین روزی خیلی میترسیدم
——-
ترانه سرا : مجید خراطها
دانلود آهنگ جدید و فوق العاده زیبای
وحید خراطها به نام ای خدا
دانلود آهنگ جدید و فوق العاده
مهدی احمدوند به نام بگو من کجام
به ادامه مطلب بروید
دانلود آهنگ جدید و فوق العاده زیبای
فرزاد فرزین به نام ماه عسل
این آهنگ تیتراژ ابتدایی برنامه ماه عسل می باشد
به ادامه مطلب بروید
دانلود آهنگ جدید و فوق العاده زیبای
احسان خواجه امیری به نام به دادم برس
این آهنگ تیتراژ سریال مادرانه می باشد
برای دانلود به ادامه مطلب بروید
دانلود آهنگ جدید و فوق العاده زیبای محمد علیزاده با نام هواتو کردم
دانلود آهنگ جدید و فوق العاده زیبای محمد علیزاده با نام با اینکه تنهایی
این آهنگ تیتراژ برنامه جشن رمضان می باشد
برای دانلود به ادامه مطلب بروید
گندم 14 ساله از میانه
خط زدن بر من پایان من نیست آغاز بی لیاقتی توست
همــــــــــــــیشه بهترین ها برای من بوده و هست
اگر برای من نشدی قطعا بهترین نبودی و نیستی
این تو نیستی که مرا فراموش میکنی
این منم که حتی به یادم اجازه نمیدهم
که حتی از نزدیکی ذهن تو نیز عبور کند
قوی تر از آنم که آنچه را که اسمش را غرور گذاشتم
بخـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاطرت به زمین بکوبم
عشق من قیمتی داشت که تو برای پرداخت آن فقیر بودی
كاش الان اغوش گرمت
سرپناه خستگیم بود
دوتا چشمات پراز اندوه
واسه دل شكستگیم بود
آرزوم اینه كه دستام
توی دستای تو باشه
تنگیه این دله عاشق
با نوازش تو واشه
واسه چی خدانخواسته
من در كنار تو باشم
قول میدم با داشتنه تو
هیچ غمی نداشته باشم
سعیده از رفسنجان
در جلسه ی امتحان عشق ،
من ماندم و یك برگه ی سفید
یك دنیا حرف ناگفتنی و یك بغل تنهایی و دلتنگی
درد و دل من در این كاغذ سفید جا نمیشود
در این سكوت بغض الود قطره ی كوچك اشك
سر سره بازی میكند
و برگه ی سفیدم عاشقانه قطره ها را به آغوش میكشد
تعداد صفحات : 9