loading...
شعبده
مجيد باقري بازدید : 303 سه شنبه 19 دی 1391 نظرات (0)

 

 
داستان عاشقانه
 
 
 
پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون… بعد از یک ماه پسرک مرد… وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر
پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد… دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده… دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد… میدونی چرا گریه میکرد؟ چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد
 
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 403
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 49
  • تعداد اعضا : 121
  • آی پی امروز : 157
  • آی پی دیروز : 69
  • بازدید امروز : 215
  • باردید دیروز : 604
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 7
  • بازدید هفته : 3,100
  • بازدید ماه : 3,100
  • بازدید سال : 55,401
  • بازدید کلی : 1,119,615
  • کدهای اختصاصی
    خرید هاست
    هاست نامحدود یوگیگ
    خرید هاست