loading...
شعبده
مجيد باقري بازدید : 295 چهارشنبه 02 اسفند 1391 نظرات (0)

 


 

 

 

 


عشقبازی به همین آسانی است...

که گلی با چشمی 

بلبلی با گوشی 

رنگ زیبای خزان با روحی

نیش زنبور عسل با نوشی 

کار همواره باران با دشت 

برف با قله کوه

رود با ریشه بید 

باد با شاخه و برگ 

ابر عابر با ماه

چشمه ای با آهو 

برکه ای با مهتاب 

و نسیمی با زلف 

دو کبوتر با هم 

و شب و روز و طبیعت با ما 

عشقبازی به همین آسانی است... 

شاعری با کلمات شیرین

دست آرام و نوازش بخش بر روی سری 

پرسشی از اشکی 

و چراغ شب یلدای کسی با شمعی

و دل آرام و تسلا

و مسیحای کسی یا جمعی 

عشقبازی به همین آسانی است... 

که دلی را بخری 

بفروشی مهری 

شادمانی را حراج کنی 

رنجها را تخفیف دهی 

مهربانی را ارزانی عالم بکنی

و بپیچی همه را لای حریر احساس

گره عشق به آنها بزنی 

مشتری هایت را با خود ببری تا لبخند 

عشقبازی به همین آسانی است... 

هر که با پیش سلامی در اول صبح 

هر که با پوزش و پیغامی با رهگذری 

هر که با خواندن شعری کوتاه با لحن خوشی

نمک خنده بر چهره در لحظه کار

عرضه سالم کالای ارزان به همه

لقمه نان گوارایی از راه حلال 

و خداحافظی شادی در روز آخر 

و نگهداری یک خاطر خوش تا فردا 

و رکوعی و سجودی با نیت شکر

عشقبازی به همین آسانی است... 


 شب دوباره پیدا شد
دل به لرزه افتاد
روی ماه تو آمد
لحظه لحظه در یاد
چشم از تو بینایم بی تو مانده بیدار
یا شبم به سر آور یا برس به فریاد
قصه ها دارد به من هر تار موی تو
شوق دیدار تو دارد قصه گوی تو
ای طنین آوازم
ای صدای هر سازم
غربتم به پایان شد
آشنای آوازم
با تو به فردا میرسم
با تو هم آغوشم
غم هرچه بود از هر کجا گشته فراموشم
چشم روشنت آمد رنگ صبح فردا شد
قلب خسته ی عاشق غرق در تمنا شد
فصل تیرگی ها رفت موسم سحر آمد
لحظه های تنهایی بیگمان به سر آمد

 

از آه سردت آسمون میلرزه
دل از سکوت جادوئیت میترسه
برام بگو تموم قصه هاتو
که بشکنی طلسم اون لبات و
کی بهتر از من با تو هم زبونه
قصه های نگفتتو میدونه
کی شونه هاش مرحم گریه هاته
می شکنه اما تا ابد باهاته
منم که بی تو گل بی بهارم
بمون نذار بریزه برگ و بارم
منو صدا کن که برات بمیرم
ترانه هامو از تو یاد بگیرم
منو صدا کن
میخوام صدای بارون بشه گم تو صدات و بره از یاد ناودون
منو صدا کن
ولی نگو نمیشه بذار یکی بمونیم واسه هم تا همیشه
منم که بی تو گل بی بهارم
بمون نذار بریزه برگ و بارم
منو صدا کن که برات بمیرم

ترانه هامو از تو یاد بگیرم

عاشق                           عاشق تر 

نبود در تار و پودش           دیدی گفت عاشقه عاشق 

@@@@@@@@   نبودش  @@@@@@@@@@ 

امشب همه جا حرف  از آسمون و مهتابه  ،  تموم خونه دیدار این خونه 

فقط  خوابه ، تو که رفتی هوای  خونه تب داره  ،  داره  از درو دیوارش غم 

عشق تو می باره ، دارم می میرم از بس غصه خوردم ،  بیا بر گرد تا ازعشقت 

نمردم، همون که فکر نمی کردی نمونده پیشت، دیدی رفت ودل ما رو سوزوندش 

حیات خونه دل می گه درخت ها همه خاموشن، به جای کفتر و  گنجشک  کلاغای 

سیاه پوشن ،  چراغ  خونه  خوابیده  توی  دنیای خاموشی  ،   دیگه  ساعت رو 

طاقچه شده کارش فراموشی  ،  شده کارش فراموشی  ،  دیگه  بارون  نمی 

باره  اگر چه  ابر سیاه  ،  تو که  نیستی  توی  این خونه ،   دیگه  آشفته 

بازاریست  ،  تموم  گل ها  خشکیدن مثل خار بیابون ها ،  دیگه  از 

رنگ  و رو رفته ، کوچه و خیابون ها ،،، من گفتم و یارم گفت 

گفتیم و سفر کردیم،از دشت شقایق ها،با عشق گذرکردیم 

گفتم اگه من مردم ، چقدر به من وفاداری، عشقو 

به فراموشی ،چند روزه تو می سپاری 

گفتم که تو می دونی،سرخاک 

تو می میرم ، ولی 

تا لحظه مردن 

نمی گیرم 

دل از 

تو


 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 403
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 65
  • تعداد اعضا : 121
  • آی پی امروز : 280
  • آی پی دیروز : 69
  • بازدید امروز : 531
  • باردید دیروز : 604
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 7
  • بازدید هفته : 3,416
  • بازدید ماه : 3,416
  • بازدید سال : 55,717
  • بازدید کلی : 1,119,931
  • کدهای اختصاصی
    خرید هاست
    هاست نامحدود یوگیگ
    خرید هاست