حسین - دزفول
جا سیگاریم گم شده تو ندیدی؟؟؟
خودش مهم نیست درد هایم را در درونش
قایم كرده بودم
خواستم چشمهایت را از پشت بگیرم
دیدم طاقت اسم هایی كه می گوید را ندارم
نامم را پاك كردی؟؟ یادم را چه میكنی؟؟؟
یادم را پاك كنی؟ عشقم را چه میكنی؟؟؟
اصلا همه را پاك كن ، هرآنجه كه از من داری
از من كه چیزی كم نمیشود ، فقط بگو با وجدانت چه میكنی
شاید نكند آن را هم پاك كرده ای
نه!!!شدنی نیست...نمیتوانی آنچه را كه نداشته ای پاك كنی!!!
جوانی 15ساله بودم ، حكم را صادر كرده بودند
حكم اعدام بود
گفتم ای كسانی كه مرا به خاك میسپارید:
تكه یخی روی قبرم بگذارید تا چكه كند
گفتند : چرا؟؟
گفتم : كسی را ندارم كه روی قبرم گریه كند